محل تبلیغات شما

تازه از خواب بیدار شدم

و همچنان بدنم درد می‌کنه!

حقیقتا صبح انگار رفتم یه دور روی کوه های هیمالیا چرخ زدم

بعدش اومدم پایین 

به خاطر همین تا رسیدم خونه زارت خوابیدم 

امروز هم یه ترافیکِ دهن به فنا کنی بود که اصن نگم !

همش در وسط ترافیک به سر میبردم و پتانسیل اینو داشتم

که از ماشین پیاده شم، ماشین رو با یک عدد انگشت بلند کنم

از ترافیک ردش کنم و زارت بزارمش زمین دوباره

و دِ برو که رفتی !

صبح با هم یک عدد عکس دو نفره گرفتیم 

و اون در حالی که تقریبا سرش ولو طور بود روی شونه ی من

با یه حالت زارت طوری لبخند زده بود

و یه طره از موهای مشکی ش ریخته بود توی پیشونیش

بلافاصله سند تو مای مام کردم و البته رفیقِ جان !

مای مام میگفت لبخندهاتون خیلی شبیه همه :)))

خلاصه اون عکس چسبید به یادگاری های این مدت

 

+ از بس این مدت استرس کارهام رو داشتم

الان در یه حالت دایورت به لپ تاپی به سر میبرم

و خب تصمیم دارم یکم کار کنم و سپس فیلم ببینم =))

این یه حقیقته که کارهای من تمام نمیشوند

بلکه از حالتی به حالتی دیگر تغییر شکل پیدا می‌کنند 

و هی باید این پروژه رو فرت کنم و تحویل بدیم

و سپش پروژه ی دیگری !

و این چرخه همچنان ادامه دارد تا ابد 

 

برویم استارتی دوباره بزنیم بر کارهای گرام

زندگی همین جوری طوری

توت فرنگی قلب قلبی طور

این انسان های مشنگ

یه ,کنم ,زارت ,رو ,یک ,عدد ,کنم و ,به سر ,یه حالت ,مای مام ,یک عدد

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مهندس حجت بهنام